شعرست و عشق اینجاست تنهاست قلب عاشق
من یک غزل سرودم اینجاست قلب عاشق
اینجا میان غربت باران مرا نخوانده
اما ز اشک پنهان دریاست قلب عاشق
تیره است و تار اینجا من با همه غریبم
اما بدان غریبه دنیاست قلب عاشق
حرفی نگفتم از عشق یادی نکردم از درد
اما همیشه با اشک رسواست قلب عاشق
من گریه کردم آن شب ای کاش دیده بودی
از پشت اشک دیده پیداست قلب عاشق